ساده مثل آب دنیا ترکیبی است از خوب و بد ، زشت و زیبا ولی رویهم رفته شیرین است مثل گیاه نیشکر ممکنه همه قسمتهاش شیرین نباشه اما در نهایت نتیجش میشه شکر به دم دمای صبح نزدیک میشیم و من نمیدونم چه مرگم شده خوابم نمیاد . نه اینکه نمیدونم نه ولی کاری از دستم بر نمیاد . دنیای عجیبیه ... یه جا یکی شور و شوق اول آشنایی به دلش راه پیدا کرده و سر از پا نمیشناسه ، جای دیگه شاید یه خونه اونور تر حتی شاید یکی در غم شکستی که تو عشق خورده دل و دماغ هیچی رو نداره ، یکی در حسرت دیدار کسی بی تابه و حاضر هر چیزی بده که یه بار دیگه عزیزش رو ببینه و یکی دیگه فکر میکنه همیشه فرصت و زمان هست و فعلا امروز و فردا میکنه . یکی همه اینا یادش رفته و گوشه خونه یا بیمارستان افتاده و جای دیگه یکی بخاطر بیکاری و نداشتن پول زانوی غم در آغوش گرفته ، دنیای عجیبیه ... یکی مسافر شهری به شهر دیگه یا سرزمینی به دیاری دیگره و یکی مسافر مرگ . یکی خودش میره و یکی رو میبرن ... یکی از غربت به تنگ اومده و دلش عجیب گرفته ، یکی داره به امیدی قدم در راه غربت میذاره ... و چقدر قشنگ سروده اون شاعری که گفت: یکی تو فکر یاره یکی در انتظاره یکی داره میخنده به روزگاری که وفا نداره ...یکی همیشه مست و ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
|||||||||||||||||
|